- تاریخ: 2015-03-20
- شناسه خبر: 2613 3,361 بازدید
گفتگوی روزنامه ایران ورزشی با حبیب کوزه لی اولین لژیونر ایرانی در لیگ والیبال قهرمانان اروپا
ارکین نیوز-روزنامه ی ایران ورزشی مصاحبه ی جالب و مفصلی با حبیب کوزه لی اولین لژیونر ایرانی در لیگ والیبال قهرمانان اروپا انجام داده که در ادامه مطلب میتوانید شاهد این مصاحبه ی جذاب و خواندنی باشید: بخش اعظم اتفاقهای بین ...
ارکین نیوز-روزنامه ی ایران ورزشی مصاحبه ی جالب و مفصلی با حبیب کوزه لی اولین لژیونر ایرانی در لیگ والیبال قهرمانان اروپا انجام داده که در ادامه مطلب میتوانید شاهد این مصاحبه ی جذاب و خواندنی باشید:
بخش اعظم اتفاقهای بینالمللی والیبال در سال ۹۳، برای همه تازه و جدید بود. هر تورنمنتی که رفتیم و هر نتیجهای که گرفتیم، یک لقب اولین داشت و یک عنوان بهترین. چهارمی لیگ جهانی، ششمی دنیا و مدال طلای بازیهای آسیایی همگی برای اولین بار به دست آمد و بهترین نتیجه والیبال ایران بود. در ماههای پایانی سال هم بزرگترین انتقال تاریخ والیبال ایران انجام شد و سعید معروف راهی روسیه شد. معروف از بدو ورودش به زنیت تا همین پنجشنبه گذشته شکست را تجربه نکرد. تا اینکه در بازی برابر هالک بانک روسیه این اتفاق افتاد. شکستی که از قضا معروف و هم تیمیهایش را به نیمهنهایی اروپا رساند. این اتفاق هم خیلیها را به این فکر انداخت که برای نخستین بار است که یک ایرانی به این موفقیت رسیده است. در صورتی که شاید کمی دور از باور باشد که بدانیم یک ایرانی دیگر، ۲۷ سال پیش با یک تیم ترکیهای در لیگ قهرمانان اروپا چهارم شده است! شاید خیلی از جوان ترها نامش را هم نشنیده باشند اما نام «حبیب کوزهلی» برای قدیمی ترها و مردم والیبال دوست گنبد بسیار آشنا است. بازیکنی که پس از درخشش در تیم مازندران در سال ۶۶ به گالاتاسرای ترکیه رفت و با این تیم قهرمان لیگ ترکیه و چهارم لیگ قهرمانان اروپا شد. «کوزه لی» سالها بهعنوان دریافتکننده و قدرتی زن در والیبال ایران بازی کرد و ۱۵ سال تمام پیراهن تیم ملی را به تن کرد و در سالهای پایانی بازیگریاش هم به دلیل دریافتهای کم نقصش لیبرو شد. به بهانه حضور معروف در نیمهنهایی اروپا با اولین لژیونر والیبال ایران گفتوگو کردیم. کسی که حالا بیشتر به دیگر ورزش محبوب گنبدیها یعنی سوارکاری میپردازد و خیلی با والیبال کاری ندارد!
حبیب کوزه لی متولد سال ۴۳ در گنبد کاووس. از چهارده سالگی والیبال حرفهای بازی کرده و در بیست سالگی ستاره رقابتهای قهرمانی کشور شده. یعنی در شش سال به یکی از بهترینهای ایران تبدیل شدید!
ممنون لطف دارید. گنبد یکی از شهرهایی است که والیبال جایگاه خیلی مهمی در زندگی مردمش دارد و من هم به همین دلیل در نوجوانی والیبال بازی میکردم. خب در آن سن و سال فیزیک خوبی داشتم و پانزده سالم بود که عضو تیم گنبد شدم و سال ۶۱ قهرمان لیگ مازندران شدیم. آن موقع گلستان هنوز جزو استان مازندران بود. بعد از آن بازی هم به تیم استان دعوت شدم و سال ۶۳ قهرمان ایران شدیم که عنوان ستاره مسابقات که گفتید برای همان بازیها است.
بهانه اصلی گفتوگفتوگوی ما سه سال بعد از این قهرمانی است. سال ۶۶ و انتقال شما به گالاتاسرای. این اتفاق چطور افتاد؟ والیبال ما در آن زمان در بخش بینالمللی خیلی فعال نبود.
سال قبل از این انتقال در یک مسابقات چند جانبه شرکت کردیم که مسوولان گالا من را دیدند و از بازی من خوششان آمد. بعدها به واسطه دوستانی که آنجا داشتم به تمرینات این تیم رفتم که توافق کردیم و یک سال برای آنها بازی کردم.
بازی در لیگ ترکیه چطور بود؟ چه از لحاظ مالی و چه توافق سطحی که با والیبال ایران داشت.
ما آن زمان در ایران پولی نمیگرفتیم. خیلی کم بود. مبلغ قرارداد من با گالاتاسرای حداقل پنجاه برابر پولی بود که در لیگ داخلی دریافت میکردم. دستمزد من در لیگ پیش آن چیزی نبود. ترکها آن زمان هم بازیکنان خوبی را به خدمت میگرفتند و سطح لیگشان هم بالطبع بالا بود.
و نتیجه آن حضور؟
من در یک سالی که آنجا بازی کردم هم قهرمان لیگ ترکیه شدیم و هم در لیگ قهرمانان چهارم شدیم.
همان عنوانی که سعید معروف حالا و بعد از ۲۷ سال به آن رسیده!
بله، سعید معروف بازیکن بسیار بزرگی است و به نظر من و خیلیهای دیگر بهترین بازیکن حال حاضر ایران است. مغز متفکر و یکی از دلایل اصلی موفقیت تیم ایران در سالهای اخیر هم خود او بوده است. آن زمان که من با گالا در لیگ قهرمانان بازی میکردم البته زمان جنگ بود و همانطور که میدانید کشورهای اروپایی برای ایرانیها خیلی مشکل ایجاد میکردند. بهطور مثال در برخی بازیها به من ویزا نمیدادند و به همین خاطر در چند مسابقه نتوانستم بازی کنم.
بازیهای سعید معروف در زنیت را تماشا میکنید؟
بله، اکثر بازیهایش را میبینم و لذت میبرم. او بازیکن بزرگ و پاسور بسیار باهوشی است.
یک مقدار از لیگ و تیم ملی در دوره خودتان بگویید. چند سال در تیم ملی بازی کردید؟
حدود ۱۵ سال ملیپوش بودم. البته آن زمان به معنای امروزیاش تیم ملی نداشتیم. سالی یک بار یک اردو تشکیل میشد که آن هم مشخص نبود دیدار برون مرزی داریم یا خیر. خیلی از بازیهای بینالمللی در خارج از کشور خبری نبود. بیشتر بازیها در داخل انجام میشد. البته اگر میشد.
و لیگ؟ تا چه سالی در لیگ بازی میکردید؟
باور کنید یادم نیست (میخندد). ولی بعد از مازندران در نئوپان و صنام و استقلال هم بازی کردم. سالهای آخر چون هم سن و سالم بالاتر رفته بود و هم دریافتهایم خوب بود لیبرو شده بودم!
داستان ببر مازندران و اسپکهایی که برگشتت به سقف میخورد چیست؟
لطفی است که مردم آن زمان به من داشتند و این لقب را برایم ساخته بودند. آن اسپکها را هم در سالن نقی پناهی گنبد و به صورت نمایشی قبل از بازی میزدیم و تماشاگران آن را دوست داشتند.
والیبال و تماشاگرانش در این سه دهه چقدر عوض شده اند؟
به نظرم تماشاگران آن موقع والیبال را خیلی بهتر میفهمیدند. شاید تعدادشان کمی کمتر بود اما سالنهای گنبد همیشه پر بود و مردم روی زمین و در فاصله بسیار کمی از زمین مینشستند و بازی را تماشا میکردند. آن زمان قانونها خیلی با امروز تفاوت داشت و والیبال تقریبا طور دیگری بازی میشد. با این حال والیبال ایران چند سالی است که رشد خیلی خوبی داشته. اکثر بازیها به صورت زنده پخش میشود و میلیونها بیننده آن را میبینند.
و بازیکنهای امروز؟
آن زمان پستها خیلی مانند امروز تقسیم بندی نبود. شاید قدرت و پرش بازیکنان آن زمان بهتر بود. حالا یک بازیکن با یک ساعد خوب و اسپک معمولی میتواند سالها در تیم ملی بازی کند اما آن زمان اینطور نبود.
حبیب کوزهلی چرا خیلی در والیبال فعالیت نمیکند؟
بیشتر کارهای آموزشی و کار در ردههای پایه را دوست دارم و گاها فعالیتهایی را در این زمینه انجام میدهم.
مربیگری نمیکنید؟
اصلا دوست ندارم! وقتی مربی باشی بردت برای بازیکن است و باختها برای تو. به همین دلیل اصلا دوست ندارم مربی باشم و در همان کارهای آموزشی فعالیت میکنم. البته چند باری بای محمد دوجی دوست خوبم از من کمک خواسته و به خاطر کمک به او کارهایی انجام دادم اما علاقهام جای دیگری است.
پس اولین لژیونر والیبال ایران در خارج از گود چه میکند؟
من یک باشگاه پرورش اسب دارم که از سال ۸۱ آن را تاسیس کردم. شغل و کار اصلیام سالها همین است و آن را هم خیلی دوست دارم.
ایران ورزشی