- تاریخ: 2015-12-26
- شناسه خبر: 12378 605 بازدید
گفتگوی جالب و مفصل خبرورزشی با سردار آزمون
ارکین نیوز- بیتردید او ستاره اصلی فوتبال در سالی که گذشت، بود. ستارهای که اگرچه مهمترین تورنمنت فوتبال سال یعنی جام جهانی را در لحظات آخر از دست داد اما چند ماه بعد در جام ملتها آن را جبران کرد و در نهایت توانست پدید ...
ارکین نیوز- بیتردید او ستاره اصلی فوتبال در سالی که گذشت، بود.
ستارهای که اگرچه مهمترین تورنمنت فوتبال سال یعنی جام جهانی را در لحظات آخر از دست داد اما چند ماه بعد در جام ملتها آن را جبران کرد و در نهایت توانست پدیده ایران در این تورنمنت نحس لقب بگیرد.
در سالی که فوتبال تنها ناکامی درو کرد، چهره شدن او یک اتفاق خوب بود. سردار آزمون در یک گفتوگوی بلندبالا و مفصل از روزهای سال گذشته و برنامههای سال جدیدش میگوید.
برای تو سال ۹۳ یک سال پر فراز و نشیب بود. در لحظه آخر از لیست مسافران جام جهانی جا ماندی اما در جام ملتها حتی به ترکیب اصلی رسیدی و جزو ستارههای جام معرفی شدی. از سال ۹۳ بگو؟
سال خوبی برای من بود. درست است که جام جهانی را از دست دادم اما همانطور که گفتید، توانستم در جام ملتهای آسیا پیراهن تیم ملی را بر تن کنم و حتی گل هم بزنم و عملکرد خوبی را از خود بر جای بگذارم اما متاسفم که این عملکرد خوب به قهرمانی منجر نشد. شاید باور نکنید اما حاضر بودم ذخیره باشم و بازی نکنم اما تیم ملی موفق شود. در عرصه باشگاهیام در روبین کازان روزهای خوبی را تجربه کردم و عملکرد نسبتا خوبی داشتم. حالا هم به شکل قرضی در روستوف بهعنوان مهاجم فیکس به میدان میروم.
از جام ملتها گفتی. حذف در این رقابتها در مرحله یک چهارم خیلی غیرمنتظره بود…
غیرمنتظره و البته دردناک! واقعا تیم خیلی خوبی داشتیم و حقمان رسیدن به فینال بود. کارلوس کروش استراتژی خیلی خوبی را برنامهریزی کرده بود و دیدید که در یک گروه دشوار در محاصره تیمهای عربی که همیشه موی دماغ ما بودند، خیلی راحت با سه برد خوب و ۹ امتیاز بالا آمدیم اما در بازی با عراق اتفاقات غیرقابل پیشبینی رخ داد که بنجامین ویلیامز عامل اصلی آن بود. ما بازی را خیلی خوب شروع کردیم و حتی جلو هم افتادیم اما اخراج پولادی کار را خراب کرد. واقعا ویلیامز تصمیم اشتباهی گرفت و سرنوشت بازی را تغییر داد. اگر پولادی اخراج نمیشد خیلی راحت و با اختلاف چند گل عراق را میبردیم. نزدیک به ۹۰ دقیقه ۱۰ نفره بازی کردیم و دو بار عقب افتادیم و بازی را به تساوی کشیدیم اما در پنالتیها شانس یار ما نبود. واقعا حیف شد چون تیم خیلی خوبی داشتیم و میتوانستیم قهرمان شویم.
شاید مهمترین دستاورد این جام علیرغم حذف زودهنگام، چهره شدن ستارههایی مثل تو بود…
خوشحالم که کارلوس کی روش به من اعتماد کرد و با تمام وجود کوشیدم که جواب اعتماد او را بدهم. واقعا گل زدن برای تیم ملی هیجان خاصی دارد. البته همه اینها مسوولیتم را بیشتر میکند.
خیلیها میگویند با ادامه این روند میتوانی رکورد گلزنی دایی را بشکنی؟
خیلی سخت است اما تلاشم را میکنم که همیشه برای تیم ملی کشورم مثمرثمر باشم. دوست دارم برای تیم ملی ۱۰۰ گل بزنم!
به نظر رابطه خیلی خوبی با کارلوس کی روش داری چرا که در بازگشت تیم ملی از استرالیا در همان فرودگاه از کفاشیان خواستی که او را در تیم ملی نگه دارد!
کی روش هم از نظر فنی مربی فوقالعاده خوبی است هم به نظر من یک روانشناس خارق العاده است. او وقتی به چهره بازیکن نگاه میکند میفهمد که شب قبل با ناراحتی خوابیده یا حتی دیر خوابیده. خیلی خوب میتواند با بچهها ارتباط برقرار کند. حتی در زمین بازی چیزی را از شما میخواهد که مطمئنا میتوانید انجامش دهید. خیلی خوب بلد است قابلیتهای فنی بازیکنانش را بالا ببرد. میتوانیم همیشه روی او مثل یک پدر حساب کنیم. خیلی وقتها با اینکه رابطه جدیاش را با بازیکنان حفظ میکند اما میتوانیم با او در مورد مسائل شخصیمان هم درددل کنیم. اینکه چنین مربی بالای سر ماست واقعا باعث خوشبختی است.
تو جزو معدود بازیکنانی هستی که بدون بازی در استقلال و پرسپولیس هم به تیم ملی رسیدی و هم لژیونر شدی…
نمیدانم این از خوش شانسی من بود یا از بدشانسیام اما به هرحال هر فوتبالیست ایرانی دوست دارد در این دو تیم بازی کند و طعم دربی را بچشد اما از اینکه آنقدر خوش شانس بودم که خیلی زود هم به تیم ملی برسم و هم به اروپا بروم، خوشحالم.
بازی در لیگ روسیه از جمله اتفاقات جالب پیرامون توست. امسال در روبین کازان بازی کردی و حالا هم در روستوف…
بله، یکی از خوش شانسیهای زندگیام حضور در لیگ روسیه است. بازی در این لیگ در نوجوانی حسابی من را آبدیده کرد و کمک کرد تا خیلی زود چهره شوم. تیم ما روبین کازان هم جزو تیمهای میان رده لیگ روسیه است که اگرچه به پای مدعیان بزرگ چون لکوموتیو و زسکا نمیرسد اما یک تیم قابل احترام است. امسال در این تیم عملکرد خوبی داشتم. برای بردیف عالی بازی میکردم. خودش از عملکردم راضی بود که در ۱۷ سالگی جذبم کرد و در لیگ پرفشار روسیه بازیام داد. در نیمفصل هم به شکل قرضی به روستوف رفتم. تیمی که اگرچه در پایین جدول جای دارد اما تیم سختکوشی است و فکر کنم که به فوتبال من کمک کند. چرا که در صورت درخشش بیشتر دیده خواهم شد.
حالا چرا روستوف؟ انتقال تو به یک تیم ته جدولی بسیار عجیب و غیرمنتظره بود؟
روستوف را فقط به خاطر قربان بردیف انتخاب کردم. او مربی سابق روبین کازان است و حق بزرگی به گردن من دارد. او بود که من را کشف کرد و در حالیکه هیچکس مرا نمیشناخت به روسیه برد و به من فرصت حضور در لیگ اروپا را داد. او با انتخاب من به نوعی ریسک بزرگی را مرتکب شد و همیشه حامی من بود تا بتوانم در روبین کازان جا بیفتم و موفق باشم. وقتی مربی روستوف شد، به من پیشنهاد داد تا به او کمک کنم و من هم بلادرنگ قبول کردم.
پیشنهادهایی در مورد آرسنال و میلان مطرح شده بود و همه منتظر حضور تو در یک تیم بزرگ اروپایی بودند. جریان این پیشنهادها چه بود؟
در اسپانیا و یک تورنمنت همراه روبین کازان بودم که بعد از یک بازی، چند نفر سمتم آمدند و گفتند از آرسنال هستند و استعدادیاب این باشگاه. ما در آن تورنمنت دوم شدیم و اتفاقا در همان بازی که آنها دیدند، فوقالعاده کار کردم. بعد از بازیها فقط خودشان را معرفی کردند و آنجا فهمیدم که بازیام را پسندیدهاند. بعدها فهمیدم که واقعا آنها برای جذبم ابراز علاقه کردهاند.
ظاهرا ونگر هم به جذب تو اظهار علاقه کرده بود؟
بله، قبل از اینکه پیشنهادشان به باشگاه برسد از قربان بردیف، سرمربی روبین کازان شنیدم که آرسن ونگر با او تماس گرفته و از خصوصیات من پرسیده است. سالی که روبین کازان در لیگ قهرمانان اروپا حضور داشت و توانست شگفتی بسازد و حتی بارسلونا را در نوکمپ شکست دهد. در پایان همان فصل، بردیف بهعنوان یکی از ۱۰۰ مربی برتر اروپا انتخاب شد. در مراسمی که شرکت کرده بود با آرسن ونگر صمیمی شده بود و از همان زمان او را میشناخت. با هم ارتباط داشتند و به همین خاطر وقتی ونگر فهمیده بود که استعدادیابهای آرسنال یکی از بازیکنان روبین کازان را پسندیدهاند با بردیف تماس گرفته بود تا از او استعلام بگیرد. او هم از من تعریف کرده بود و چند ماه بعد دیدم که پیشنهاد آرسنال به باشگاه روبین کازان رسیده است.
پس چرا این انتقال نهایی نشد؟
آنها حاضر بودند دو میلیون پوند هم برای رضایتنامهام بدهند. باشگاه روبین کازان هم از این پیشنهاد استقبال کرد. آنها به درآمدزایی فکر میکردند و مشکلی از این بابت نداشتند اما در نهایت و لحظه آخر همه چیز منتفی شد چون تعداد بازیهای ملی من کمتر از استاندارد بود چون من در ۷۰ درصد از بازیهای ملی طی یک سال قبل از این پیشنهاد حضور نداشتم نتوانستم به آرسنال بروم. این هم از بدشانسی من بود دیگر.
آیا حسرت این اتفاق را میخوری؟
تمام شد و رفت. دیگر به آن فکر نمیکنم. من هنوز جوان هستم و فرصت برای حضور در اروپا و یک باشگاه معتبر را دارم و مطمئنا با ادامه روند رو به رشد و پیشرفت میتوانم خیلی زود به یک باشگاه بزرگ بپیوندم.
خودت دوست داری در چه تیمی بازی کنی؟
بازی در لیگ انگلیس یکی از فانتزیهای من است. کیفیت لیگ انگلیس خیلی بالاست و تصور میکنم جنس فوتبالم نیز به این لیگ نزدیکتر است اما به طور شخصی آرزو دارم که یک روز برای رئال مادرید بازی کنم. بازی در سانتیاگو برنابئو رویای من است.
مردم گنبدکاووس بیشتر به والیبال و اسب سواری علاقه دارند. پدرت هم که مربی والیبال است چرا تو والیبالیست نشدی؟
من چند سال والیبال بازی کردم و استعداد هم دراین رشته داشتم بهطوری که خیلیها میگفتند اگر ادامه بدهی حتما موفق میشوی اما من فوتبال را بیشتر دوست داشتم. من رده نوجوانان بازی کردم و به تیم ملی نوجوانان هم رسیدم فکر میکنم والیبالم از فوتبالم بهتر بود.
اگر والیبال را ادامه میدادی، فکر میکنی جایی در این تیم موفق و رویایی برای خودت پیدا میکردی؟
نمیدانم ولی وقتی والیبال بازی میکردم همه از من تعریف میکردند و میگفتند آیندهدار هستی و ستاره میشوی. همه آنهایی که از من تعریف میکردند تعجب کردند که فوتبالیست شدم و والیبال را ادامه ندادم. اینقدر خوب بودم که حتی فرهاد قائمی، بازیکن تیم ملی که دوستم بود میگفت بیا والیبال و فوتبال را رها کن ولی خب قسمت نبود که والیبالیست شوم.
با توجه به موفقیتهای والیبالیستها و محبوبیت عجیب آنها در یکی دو سال اخیر، دوست نداشتی به جای فوتبال میرفتی سراغ والیبال و رشته پدری ات را ادامه میدادی؟ آنجا بیشتر دیده نمیشدی؟
نه؛ به هیچ وجه دوست نداشتم جای فوتبال، والیبال بازی کنم اما دم بازیکنان تیم ملی والیبال گرم. غیرت را تعریف کردند و به معنای واقعی نشان دادند که زحمت کشیدهاند و حقشان بیشتر از اینهاست اما من فوتبال را دوست دارم./خبرورزشی