- تاریخ: 2016-06-08
- شناسه خبر: 18379 1,670 بازدید
حاشیه نگاری یک سایت محلی به نامگذاری بوستانی به نام “فرهاد قائمی”
ارکین نیوز – سایت محلی سلام گنبد در یادداشتی با عنوان ” به بهانه نامگذاری بوستانی به نام “فرهاد قائمی” سهم موضوعات و شخصیتها در هندسه هویتی گنبدکاووس که به قلم رضا سرایلو، عضو تحریریه رسانه به تح ...
ارکین نیوز – سایت محلی سلام گنبد در یادداشتی با عنوان ” به بهانه نامگذاری بوستانی به نام “فرهاد قائمی” سهم موضوعات و شخصیتها در هندسه هویتی گنبدکاووس که به قلم رضا سرایلو، عضو تحریریه رسانه به تحریر درآمده است ؛ نوشت : فرهاد قائمی والیبالیست ارزنده گنبدی، بدون شک یکی از بازیکنان تاثیرگذار تیم ملی والیبال ایران در سالهای گذشته و به خصوص در مسابقات کسب سهمیه حضور در المپیک ۲۰۱۶ ریو برزیل بوده است. حتی خوشرویی و انرژی زایدالوصف او در میان والیبالیستهای ایران ضرب المثل است. بیشک او مایه مباهات و فخر گنبدیها و فراتر از آن ایرانیان در عرصه ورزشی و بازهم فراتر در دنیای معاصر، موثر در ارتقای غرور ملی است.
قائمی روز گذشته به شهرش گنبدکاووس (جرجان زمین) بازگشت و با استقبال مردم و مسئولین شهری، با بوستانی محلهای با نام خودش مواجه شد. حرکتی که بسیاری آن را تحسین کردند و عدهای حتی از کوچک بودن این محل برای نامگذاری – در قیاس با افتخاری که او کسب کرده – ناراضی بودند.
موارد بالا ذکر شد تا نکاتی را که در ادامه میآید، از هرگونه سوء برداشتهای حاشیهای مصونیت بخشد. امید که این گونه باشد و متولیان و مخاطبان بر میزان عقل قضاوت کنند نه احساسات و هیجانات.
این رسانه پیش از این در یادداشتها و گزارشهایی به موضوع نامگذاری اماکن، میادین و خیابانها و.. و اهمیتش در هویت دهی به شهر پرداخته است. پیشنهادهایی که بعضاً مورد توجه مسئولین شهر نیز قرار گرفته است:
+ نامگذاری مسیر میدان ترمینال تا بلوار امامزاده به نام “مهاجران الی الله”
+ “خاک” عامل هویت ساز گنبدیها / دریاچه مصنوعی را “دریاچه بابابسکی” بنامیم
+ اینجا گنبد است!
+ لزوم تجدید نظر در نامگذاری شهر گنبد و گرگان و استان گلستان
اسامی خیابانها، اماکن و موسسات عمومی در حکم شناسنامه شهر است
در آیین نامه قانونی “نامگذاری شهرها، خیابانها، اماکن و موسسات عمومی” مصوب ۱۳۷۵ شورای عالی انقلاب فرهنگی آمده است: شهرهای جمهوری اسلامی ایران در ظاهر و باطن باید نمایانگر تاریخ و جغرافیای تمدن و فرهنگ اسلامی و ایرانی باشد. یکی از مصادیق مهم این امر، اسامی خیابانها، اماکن و موسسات عمومی در شهرهاست و این اسامی در حکم شناسنامه شهرها و بیانگر ارزشهای اعتقادی، تاریخی، فرهنگی و ملی جامعه است.
در این آیین نامه و دستورالعمل اجرایی آن (مصوب ۱۳۸۶ شورای فرهنگ عمومی) ضوابط و معیارهای نامگذاریها، مرجع نامگذاری و نظارت تعیین شده است. در بند ب ماده ۷ دستورالعمل اجرایی با ارجاع به بند ۲۴ ماده ۷۱ قانون “تشکیلات، وظایف و انتخاب شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران” حق و مسئولیت “نامگذاری معابر، میادین، خیابانها، کوچه و کوی در حوزه شهری و همچنین تغییر نام آنها” به شورای اسلامی شهر واگذار شده است. در عین حال، بر اساس ماده ۱۰ همین دستورالعمل “در صورتی که نامگذاری انجام شده و یا تغییر نامهای موجود با مفاد آییننامه نامگذاری و دستورالعمل نامگذاری انطباق نداشته باشد، مصوبه شورای نظارت [در شهرها زیر نظر شورای فرهنگ عمومی همان شهر] به مراجع و اشخاص ذیربط ابلاغ خواهد شد و مراجع یاد شده موظف به اجرای مصوبات این شورا خواهند بود.”
بنابراین هر تصمیمی جهت نامگذاری باید مستند به یک یا چند معیار تعیین شده در این آیین نامه و به نوعی از شاخصهای متمایز کنندهای در موردهای مشابه برخوردار باشد.
در مورد اخیر (نامگذاری بوستانی با نام “فرهاد قائمی”) میتوان به “در نامگذاری علاوه بر توجه به شخصیتهای ملی و قهرمانان، به شخصیتهای محلی هر منطقه نیز توجه شود” و ” از اسامی مناسبی که باعث ایجاد روحیه افتخار ملی و حماسی، و انبساط خاطر و تلطیف اخلاقی و عاطفی مردم و بیانگر غنای فرهنگ و تمدناسلامی و ایرانی باشد، استفاده شود” استناد کرد.
وجه تمایز شخصیتها، ملاک انتخاب
اما نکته حائز اهمیت این که ممکن است معیارها و شاخصههای کلی، بر موضوعات و شخصیتها در زمینههای مختلف صدق کند. در این جا وجوه تمایز و اولویت دهیها و داشتن ذهنیتی درست از وزن هر کدام از موضوعات “فرهنگی، ادبی، علمی، سیاسی، اجتماعی و تاریخی” در تعریف هویت و شناسنامهی شهرها اهمیت مییابد. یعنی چه ویژگیهایی باعث انتخاب یک شخصیت یا عنوان برای یک محل شده است که شخصیت یا عنوان دیگر آن را نداشته؟ یا سهم “شخصیتهای مهم تاریخ صدر اسلام و انقلاب اسلامی و شهدای گرانقدر آن و حوادث مهم تاریخ مبارزات اسلامی مردم ایران”، “شخصیتها و اسامی راجع به اندیشه، فکر و هنر و نیز مظاهر طبیعت زیبای ایران” و “نام اشخاص خیری که تاسیسات مهم عام المنفعه (اعم از دینی، آموزشی، علمی، فرهنگی، هنری و تربیتی) احداث کردهاند” به ویژه در مقیاس محلی و بومی، چقدر است؟
قطعاً نامگذاری یک بوستان یا سالن ورزشی – “تناسب اسم و مسمّی در نامگذاری” – به نام یک چهره و افتخار ورزشی لازم است و در هندسه هویتی شهر – به ویژه شهری مانند گنبدکاووس – جایگاه مهمی دارد؛ اما در موارد مشابه چه در گذشته دورتر (سالن کشتی پوریای ولی، مجموعه ورزشی جهان پهلوان تختی و..) و چه در موارد نزدیک تر (سالن بدنسازی حسین رضازاده، سالن کشتی علیرضا دبیر، ورزشگاه فوتبال علی دایی و..) یا در موارد محلی سالن چندمنظوره شهید نقی پناهی، صرفاً شخصیت ورزشی الگوها مدنظر قرار نگرفته و ویژگیهای متمایز کننده غالباً اخلاقی و اجتماعی پس از پایان دوره ورزشی فرد یا افراد زمینه نامگذاری را فراهم کرده است.
شاخص بودن در یک ویژگی تمایزی میان موارد مشابه دیگر ایجاد نمیکند. به عنوان مثال اگر در این مورد صرفاً اولین بودن در کسب سهمیه یا حضور یک ورزشکار گنبدی در المپیک مدنظر قرار گرفته است – کما اینکه هنوز فهرست اسامی بازیکنان حاضر در المپیک اعلام نشده – چرا از نامهایی چون جلیل ایمری که سالها کاپیتان تیم ملی والیبال نشسته ایران و دارنده مدال طلای پارالمپیک است، به سادگی گذر کردیم؟ یا چرا زهرا دانای طوس که در جغرافیای یک استان برای اولین بار سهمیه حضور در مسابقات پارالمپیک بانوان را کسب کرده، استحقاق چنین نامگذاریهایی را نداشته است؟
سهم متناسب وجوه مختلف تاریخی، فرهنگی و.. از شناسنامهی هویتی شهر
نکته دیگر سهم اسامی و نامگذاریها با توجه به عمق و اهمیت موضوع در شناسنامه هویتی شهر است. باز هم به اندازه کافی در تاریخ گذشته و حال تفکر، علم، فرهنگ و هنر شهر نمونههای قابل ذکر فراوان است. ویل دورانت در تاریخ تمدنش نوشته است: “جرجان در قرن دهم میلادی، مرکز یکی از ولایت های اسلامی بود و به “امیران روشنفکر” خود اشتهار داشت.” فخرالدین اسعد و میرشریفها، عبدالقاهر و حکیمها مفاخری که جرجانیاند و یا نمونه دست به نقدترش مختومقلی فراغی! شاید بتوان در کوچه پس کوچههای شهر نشانی از آنها یافت.
همین طور میتوان جلو آمد و در تاریخ معاصر به “بابا بسکی”ها رسید که عمری را در دفاع از محیط زیست دادخواهی کرد و اتفاقاً با شجاعت به علتها پرداخت نه معلولها. به علاوه “سرای گاندی”اش و دیگر اقدامات عام المنفعهاش هنوز در خاطر نسلها ثبت است. و دریاچهای بینام که مصنوعیاش مینامیم هنوز!
و جلوتر بیاییم تا به شهیدان عزیز گنبدی مدافع حریم اسلام ناب و جبهه مقاومت اسلامی در عراق و سوریه برسیم که به جفا مدافع حرم میخوانیمشان! و وقتی مطالبه نامگذاری (یا تغییر نام) میدان یا خیابان یا محلی متناسب با نام شهید غلامعلی تولی اولین شهید مدافع حرم گلستان میشود پاسخ میشنویم که نمیشود نام شخص گذاشت چرا که برای دیگر خانواده شهدا توقع ایجاد میشود! حال آن که بعید بود اگر نام و تصویر تمامی شهدای گنبدکاووس از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون را بر سر کوچههای محله زندگیشان میزدیم جای نامگذاریهای بیمسمّی را در برخی محلات شهر تنگ میکرد!
حتی در برخی شهرهای ایران دیده شده از نام نویسنده، هنرمند، خبرنگار یا دیگر شخصیتهای معاصر که ویژگی یا اثر متمایز یا برجستهای برای جغرافیای موردنظر آفریده است در نامگذاریها بهره جستهاند. و بازهم میتوان نامهایی چون نادر ابراهیمی (نویسنده رمان “آتش بدون دود”)، یوسف قوجق (نویسنده گنبدی رمان “وقت جنگ دوتارت را کوک کن”)، حسن رحیمی (هنرمند گنبدی، صاحب بزرگ ترین مجموعه عکس از رحلت امام خمینی با ۱۴۰۰ قاب) و.. را برشمرد.
در پایان باز هم تاکید میشود که این نوشتار در جهت مخالفت با اقدام شایسته اخیر نگاشته نشده، بلکه برخی نکات و پرسشها را که ممکن است در اثر تصمیم شتاب زده یا هیجانی مطرح شود، متذکر شده است.
امید است شورای اسلامی شهر در فرصت باقی مانده از عمر خود با مشورت کارشناسان، موضوعات فرهنگی-هویتی را در اولویت کاری خود قرار دهد و مدیریت شهری را صرفاً در نگاههای مکانیکی و عمرانی محدود نکند.