- تاریخ: 2015-12-08
- شناسه خبر: 11534 695 بازدید
ناز قلیچی رفت اما بندر هنوز ایستاده است و در انتظار توسعه …
ارکین نیوز-ستاره حجتی*: از همان روزهای نخست انتصاب نازقلیچی برای فرمانداری بندر ترکمن من از منتقدانش بودم. اگر چه پس از امضای حکم انتصابش لبخند شادی بر لبان من هم نشسته بود و دروغ نگویم شادی انتصابش انقدر زیاد که انگار ق ...
ارکین نیوز-ستاره حجتی*: از همان روزهای نخست انتصاب نازقلیچی برای فرمانداری بندر ترکمن من از منتقدانش بودم. اگر چه پس از امضای حکم انتصابش لبخند شادی بر لبان من هم نشسته بود و دروغ نگویم شادی انتصابش انقدر زیاد که انگار قند توی دلم آب می کردند.
مگر می شود زن باشی و شاهد افتخار زنی دیگر آن هم میان نابسامانی اوضاع زنان در جامعه ایرانی و از این موفقیت شادنباشی و چتر افتخار را روی سرت احساس نکنی؟ آن هم زنی از ترکمن صحرا، این بار نه پشت دار قالی که بر کرسی فرمانداری یک شهرستان. آن هم به عنوان سومین زن فرماندار دولتی که چشم ایران به آن دوخته بود. آن هم زنی که بی گمان راه درازی آمده بود و راه درازی برای طی کردن داشت.
هر چه بود اما پس از انتصابش همبستگی های عاطفی حاصل از جنسیت مشترک را کنار گذاشته بودم و مثل هر مدیری بر صندلی مدیریت ذره بین بررسی را بر عمل کردش تنظیم کردم. گاه تحسین کردم و گاه هم نقد. نمونه نقد سنگیم به نازقلیچی در نشست مشترک زنان گلستان با آذر منصوری در سفرش به گلستان بود.
اما انچه که برایم بیش از هرچیز دیگر اهمیت پیدا می کرد ناز قلیچی و راه آغاز شده اش بود. راهی که در کنارش بانوان، جوانان و حتی مردان دیگری را هم می برد و هویت جدیدی که به واسطه حضورش به عنوان فرماندار، زاده می شد.
راه ناز قلیچی راهی برای رفتن بود. شکلی از هویت پنهان مانده زن ترکمن. چیزی که شاید سال ها ترکمن صحرا انتظارش را می کشید.
وقتی فاجعه منا رخ داد می شود گفت بدترین شب ها و روزهای رسانه ای مان را تجربه می کردیم. فقط مرگ بود که پشت هم تبدیل به خبر می شد. اسامی در فهرست جانباختگان و مفقودین زیاد می شد و عموما نام مفقودین به جان باختگان می پیوست. تایپ هر نام یا رقم که ردیف دیگری در جدول کشته شدگان اضافه می کرد مثل یک سال کار بود.
ترکمن صحرا داغدار شد. گلستان سیاه پوش شد و نقطه سیاه دیگری در قلب ترکخورده ایران نشست. پیگیر احوال مرجان نازقلیچی بودیم. نه صحت سلامتش تایید می شد و نه می شد بر فقدان او تاکید کرد. می شد حس کرد از این التهاب گلستان می سوزد.
این را از باب عادت تعریف از، از دستدادگان نمی گویم که حقیقتا حتی ان ها که فقط نامش را شنیده بودند مدام پیگیر خبر سلامت او بودند. فقط یک دعا وجود داشت: سلامت باشد. مدتی بعد اما وقتی خبر تایید فوتش از سوی دولت منتشر شد هم انگار ناباوری از دست رفتن او به باور بدل نمی شد.
ناز قلیچی قهرمان نبود. دختری بود از ترکمن صحرا . اما خودش را به جایی درست رسانده بود. بی شک راه را درست فهمیده بود. طی مدتی که پیگیر اخبار او بودیم به ویژه وقتی که دیدیم دیگر نیست، یک سوال بزرگ ذهنم را پر کرد. فقدانش خلابزرگی در ترکمن صحراست که جبران نمی شود یا هستند کسانی که پرچمش را به زمین نرسیده دوباره بلند کنند؟
مرور کردم و می کنم. چهره ها و عنوان ها را می شود از نظر گذارند. مشاور جوانش، نخستین بانوی عضو شورای شهر بندر ترکمن، بانوانی که هم دوره او بخش دار مناطق ترکمن نشین بودند، بانوان تربیت شده اش در کانون ساعی و البته مردان دوشادوششان.
بانوی موفق کارآفرین ترکمن ها که اتفاقا از دوستان نازقلیچی بود و به گواه گفته های خودش وامدار او. خواهرانش، فرزندانش. می شود گفت این جریان نازقلیچی ها در ترکمن صحراست. جریانی که منقطع نخواهد شد. ناز قلیچی رفت و اما بندر هنوز ایستاده است و در انتظار توسعه همچنان چشم به فرزندانش دوخته است.
دست ها برای افراشتن پرچم نازقلیچی بسیار است. همّی راسخ می خواهد و اعتماد به نفسی برای باور. باوری که معتقدم بذر آن نه فقط در میان زنان شهرستان ترکمن، نه فقط میان زنان ترکمن صحرا که در قلب تمام زنان و مردان گلستان برای توسعه کاشته شده است.
شاید دیگر نباید صفحه های دفتر شاملو را ورق بزنیم و بخوانیم: دختران دشت، دختران انتظار… شاید نوبتی از این خوانش رسیده باشد: دختران دشت، دختران امید …
خطوط دیگر این دفتر را باید آنان که مانده اند و آنان که خواهند آمد بنویسند. خطی که نازقلیچی بر تاریخ معاصر ترکمن صحرا انداخت نیازمند تداوم است.
باشد که روحش شاد و راهش پاینده بماند/سرو
بنده خدا - 2015-12-09 در 12:43 ب.ظ
باید ببینیم وظیفه فرماندار چیست؟آیا ناز قلیچی توانسته بود به وظایفش عمل کند یا خیر؟کاری هم ندارم این شخصیت چرا چندین بار به مکه رفته که حق دیگران هم که میخاستند بار اول بروند ….
افتخار میکردیم یک ترکمن فرماندار شده اما ….
وقتی هم که رفت (فرماندار دلسوز-فرماندار دوستداشتنی و…) چرا باید رسانه ها بر اساس سیاست کاری عمل کنند و نقاط ضعف و سیستی و کوتاهی در مدیریت درست که فرق ندارد در کدام رده از حوزه وزارت کشور باشد سکوت کنند