- تاریخ: 2016-02-15
- شناسه خبر: 14735 1,020 بازدید
آیا سرنوشت کاندیداهای ترکمن صحرا با اجماع یا بدون آن اجماع گره خواهد خورد ؟
ارکین نیوز – عبدالجلیل امانی نژاد : آیا ستاره اقبال نمایند گان ترکمن صحرا با توجه به قدرت وصلابت وتفکر کاندیداها بر آسمان ترکمن صحرا خواهدتابید یا پرنده شانس واقبال انها از گردونه یاشولیها بیرون خواهد آمد؟ومشروعیت ...
ارکین نیوز – عبدالجلیل امانی نژاد : آیا ستاره اقبال نمایند گان ترکمن صحرا با توجه به قدرت وصلابت وتفکر کاندیداها بر آسمان ترکمن صحرا خواهدتابید یا پرنده شانس واقبال انها از گردونه یاشولیها بیرون خواهد آمد؟ومشروعیت خود را از یاشولیها خواهد گرفت ؟ هرچه به زمان انتخابات نزدیک ونزدیک تر می شویم التهاب انتخاباتی بیشتر وبیشتر خواهد شد . آیا بهتر نیست بجای فرستادن کاندیدی که پرهایش را یاشولیها احاطه کرده اند کاندیدی را به مجلس بفرستیم که بالهایش طرفدارانش، دانشش ، شجاعتش، سخنوری وکلامش ،غرورش وعزتش باشد ؟ ستون ودیرک خیمه هایشان اعتماد واعتباری که مردم می بخشند باشد وبس ؟
در مقاله قبلی هم اشاره کردم نماینده ای را رهسپار خانه ملت کنیم که همسو وهم تراز با سایر نمایند گان سایر شهر های ایران باشد .نه این که نماینده ای که قدرت مانور وتصمیم گیری هایش تحت الشعاع گروه ومجمعی خاص باشد .
گر پیشانی ار زگناهی سیه شود بهتر زداغ مهر نماز از سر ریا
نام خدا نبردن ازآن به که زیرلب بهر فریب خلق بگویی خدا ،خدا!
«فروغ فرخزاد »،
جریان یاشولیها در کتاب داستان آتش بدون دود نادر ابراهیمی نویسنده معاصر وروشن ضمیر وآگاه که در مورد تاریخ ترکمنها در عصر حاضر نوشته شده مهمترین موضوعی که در داستان مطرح شده است .مبارزه با جهل وخرافه پرستی مردم ترکمن صحراست . قهرمان آن بنام آلنی آق اویلر نماد مبارزه با یاشولی آیدین مظهر تحجر وخود کامگی است او همه منافع رابرای خود می خواهد .نادر ابراهیمی در این داستان بسیار زیبا که درجلد اول آن افسانه گلن اوجا وسولماز را به رشته تحریردرآورده ، تاریخ معاصر ترکمن ووقایع واتفاقات ان را بهتر از هر ترکمنی تحلیل نموده است .گرچه منتقدین ترکمن حتی به اسامی ومکان جغرافیایی داستان هم ایراد می گیرند . او دراین داستان آلنی آق اویلر را به جایگاهی رسانده است که تاریخ معاصر ایران تحت تاثیر مبارزه او با رژیم استبدادی شاه قرار گرفته است .آرزوی نادر ابراهیمی این بود که بر سر هر طاقچه ترکمن کتاب او نیز قرارداشته باشد او در مصاحبه ای با فصلنامه یاپراق عنوان نموده که من بر سطر سطر این کتاب چنان گریسته ام که مادری بر مرگ فرزند خویش. واین کتاب در هفت جلد به رشته تحریر در آمده داستانی که قریب ۹۰سال پیش بر مردم صحرا رفته است و لی افسوس گذشت زمان نه تنها تغییری ایجاد نکرده، باز هم داستان ۹۰ سال پیش با روشی دیگر با چهره های جدید ونقابها وتفکرات جدید معاصر با وجه مشابه ای بسیار دارد
روی می دهد وافسوس ……..
تاکنون یک سوال برای منتقدین جریان یاشولیها بی جواب مانده است چرا در هر دوره ای که حال برحسب ضرورت یا اجبار در جریان انتخابات افراد مشخصی حضور دارند وهیچ گاه از دایره این افراد خارج نشده است ایا فقط این عده نگران وضعیت مردم ترکمن صحراهستند ؟آیا در ترکمن صحرا قحط الرجال وجود دارد ؟
هدف از اینکه در همه ادوار، این افراد می خواهند جریان انتخابات را به پیش ببرند چیست ؟ آیا اینان حاکمان فکر واندیشه مردم صحرا هستند ؟ آیا اینان بیش از دیگران خطر را احساس می کنند یا هدف چیز دیگری است ؟ رفتار این افراد بیشتر از آن که منافع جمعی مردم صحرا را تامین کند ،بیشتر به زیر یوغ در آوردن وتحت سلطه خویش کشیدن مردم است .هیچ گروهی اراده والای قوم ترکمن را با حیلتها ونیرنگها نخواهد توانست به زیر یوغ خود در آورد .
در آخرین جلسه روز گذشته در خیابان جنگلبانی شاعری در وصف یاشولیها شعر سروده است که انگار اینان افراد مقد س ماب جامعه ما هستند وچنان می سراید ، که هرکس وهر گروهی در مقابل اینان قرار بگیرد در زمره قرمطی های ابوالفضل بیهقی است. ویا مثل این است که کاندیدهای محترمی که شورای نگهبان محترمانه عذر آنها را خواست بیشعور خطاب کنند .
گزارش کمیته های روستایی وشهری در همه این جلسات مشابه بوده وحرفها، همه تکراری بوده اند وافراد مشخصی اداره این جلسات را بعهده می گیرند .تریبون این جلسات همیشه در دست یک عده خاص بود.پشت تریبون هیچ وقت نظرات مختلفی وراهکار جدیدی بیان نشد .همه تابع محض ومطیع بودند .در این جمع انفعالی عمل می شد . فقط لفظ حمایت ،حمایت بیان می آمد .
چون زمان انتخابات فرارسیده است ،حال باید این نشستها تحلیل ؛ و بازتاب عملکرد آن به کل جامعه انتقال داده شود .
در قسمتی از این نشست گلدیزاده چند دوره پیش سعی نمود که احساسات مردم را برانگیزاند واز شکست در دوره کاندیدا شدن خود سخن گفت واز اینکه در روز شمارش آراء وقتی با پیروزی کاندید رقیب محمد قلی مارامایی مواجه شد ؛از سختی پذیرفتن این شکست سخن به میان آورد. واز کاندیدهای فعلی خواست تابع نظر یاشولیها باشند .حال به زمان عقب بر می گردیم اگر در آن دوره جناب گلدیزاده ،که بخت واقبال بیشتری نسبت به سایرین داشت ،شورایی، مجمعی وجریان یاشولی وجود داشت آیا حاضر به تمکین د رمقابل یاشولیها یا شورا می شد ؟ نظرمن نگارنده این است که فکر نمی کنم ایشان این در خواست مجمع وشورا را قبول می کرد !!!
همان محمد قلی مارامایی نماینده صادق وشایسته به شهادت آمار وبیلان کاریش یکی از بهترین نمایندگان اداوار مجلس بوده ولی بعلت تخریب مکرر او از سوی طرفدارن خاص کاندید رقیب در دوره بعدی ستاره اقبال او رو به افول گذاشت. های و هوی ممتد زمان سخنرانی او در نماز عید فطرهمان سال ، هنوز از ذهن مردم خارج نشده است .عوامل تخریب چه کسانی بودند؟ در طول دوره چهار ساله محمد قلی تا جایی که توانستند به تخریب او پرداختند . در حالی که یکی از فعالترین کاندیدهای تمام اعصار تاریخ جمهوری اسلامی برای مردم صحرا بوده است .تاریخ ، معلمی آگاه وجباری بغایت ظالم است که هیچ گاه حوادث ورویدادها را به آسانی به ورطه فراموشی نمی سپارد .
من نگارنده در زمان انتخابات شوراها جزء اولین گروه از جوانان صحرا بودیم که دراجماع شرکت داشتیم ونشستهایی با جوانان داشته ایم وطی بحث هایمان از دوستان جوانمان می خواستم از مشارکت ودخیل نمودن افراد انتخاباتی به گروه تا رسیدن به یک هدف مشخص وتعیین کننده جلوگیری نمایند .علت آن بود که با توجه به سوابق آن افراد میدانستم جریان با حضور آنها تغییر خواهد کرد . واین چنین هم شد ومن کنار کشیدم چون روحیاتم هرگز با این جماعت سازگارنبوده است. یکی از مباحث عمده من در ان روزها گزینش افراد قوی ونخبه وتعیین آنها بعنوان کاندیدهای شورا شهر بود .واعلام میکردم تا زمانی که کاندیدای قوی نداشته باشیم هیچ کاری از دست ما بر نخواهد آمد .در همین راستا وادامه بحثها نام شادروان طواق دردی قاضی یکی از جوانا ن قدر صحرا به پیش کشیده شد ، واز شجاعت وخلاقیت او وکار آفرینی او سخن به میان آمد .نام آن خدا بیامرز زمانی مطرح شد که جریان کنار کشیدن او از محل کارش در یکی از ادارات گنبد را مطرح کردند. جریان از این قرار بود که آن اداره با توجه به پیمانی بودن تعدادی از کارمندان خود هرچند وقت یک بار از دادن حقوق امتناع وبا تشکیل جلسات مبنی بر اضافه بودن نیروی کار، کارمندان جوان را معذب می نمودند تا این که یک روز شادروان قاضی در حضور تمام کارمندان پیمانی اعلام نموده اگر من تحصیلات عالیه خود را با تلاش وکوشش خودم بد ست آوردم رهین منت اینان نیستم وشجاعانه محل کار خود را ترک نموده وعطای کاررا به لقایش بخشیده است.وقتی جریا ن حرکت او را شنیدم او را لایق کاندیداتوری شورای شهر گنبد دانستم شجاعت ودرایت وغرور او را بزرگترین مانع کسانی دانستم که با حضور او قادر به انجام کاری برخلاف مصلحت مردم نخواهند بود ؛ که متاسفانه اجل مهلت نداد .دوستان او با چه اصراری او را در انتخابات شورای شهر ثبت نام کردند . روحش شاد وقرین رحمت الهی باد . صحرا به جوانانی این چنین نیاز دارد.تا مرهم دردهایشان باشد .
مشکل انتخاب واقعی نه مصلحتی ، چالش دیگری است که اجماع خواهد داشت .هر کاندیدی در طول سالیان گذشته برای رسیدن به این مقصود تلاش نموده است وغیرازهزینه های مادی ،وقت گرانبهای خود را نیز برای رسیدن به این هدف تلف نموده است . هر کاندیدا که مسلما از لحاظ شخصیتی به مرحله ای رسیده که قدم در این راه گذاشته است حداقل تلاش نموده است که بالاترین مدارج علمی را کسب نماید . وحالا که وزنه ای برای خود شده اعتبار خود را به حراج گذاشته ووارد این معرکه شده است .شاید درمیدان عمل وبا شروع متینگهای تبلیغاتی مردم رابسوی خود جلب نمایند شاید نقش کاریزماتیک امان قلیچ شادمهر را نداشته باشند ولی شاید در میدان عمل بتوانند رضایت قاطبه مردم را جذب نمایند .خدا چه میداند همانطور که ۱۲ سال پیش امان قلیچ شادمهر پا به میدان انتخابات گذاشت کمتر کسی احتمال پیروزی او را میداد ولی غوغایی در صحرا به پا خواست ….
در این مورد سخن بسیار است ولی امید است آنچه که شایسته مردم صحراست روی دهد. وحقیقت روزی برملا خواهد شد .
تورکمن ادبیاتی سال دوازدهم شماره ۳۱۲ هفت شهریور سال ۱۳۸۸ نشریه وزین هفته نامه صحرا
شاهیر آنه قربان
بیری دوغرسنی سوزله یان بولسا
میلاتندا لئونارد داوینچی نیک هیکل نینگ اونگونده عاقئلا گلین سطیرلر
بیری دوغرسنی سوزله یان بولسا
سنیم بلیان بولسنگ آیدئیلان زادئنگ یالنگش دالد یگین
اونگا غارشی چئقما دئزاما حاقا ،
حاقئقاتا بووت بولما هیچ هاچان سباب
اوزونی تاپان دال،اوزوندن غاچان
اوزونی یتیرن ادام بولار لار .
بیری دوغرسنی سوزله یان بولسا
سنم آنگلیان بولسنگ جانئی بارئن آیدیلیان زادئنگ
دوغری زاد اگری دییمه اینگ بولمان
چئزق جئزما حاقتائنگ داشئنا
سباب دوغری اینکار ادیلسه اوزاق غارداش دک غاچار آدم باشئنا
هیچ هاچان الله نینگ امریندن باشئغا آغاچین باشی قیملامز
گنبد کاووس عبدالجلیل امانی نژاد
من - 2016-02-15 در 9:48 ق.ظ
دوست عزیز، سرور گرامی،دانشمند جوان که با استناد به کتاب آتش بدون دود یاشولی های ترکمن را نماد استبداد دانستی.عزیز دل برادر،می توانی مثال عینی هم بزنی از این یاشولی های مستبد.برعکس کتاب آتش بدون دود وامبری در کتاب سیاحت درویش دروغین جامعه ترکمن را دموکرات ترین جامعه در جوامع سنتی دانسته است که تصمیمات را نه فرد که جمع افراد دانا و مورد قبول همه می گیرند.یاشولی به معنی یک نفر که سن اش بالا باشد نیست، افرادی هستند که مورد اعتماد مردم هستند،و این تا زمانی یاشولی هست که مردم ایشان را قبول دارند و هر وقت این مقبولیت بین مردم از بین برود یاشولی هم نیست.چرا برخی دوست دارند الکی یک چیزی بنویسند آن هم با کلمات سنگین که مثلاً خیلی حالیم هست.
آزاد - 2016-02-15 در 4:08 ب.ظ
در جامعه قدیم ترکمن در یک تقسیم بندی کلی همیشه این سه گروه وجود داشته اند: گروه صاحبان قدرت و مال، گروه فقرا و گروه عقلا که اغلب سن شان بالا بوده و ریش سفید و مورد اعتماد بقیه گروه ها بوده اند.
جامعه ترکمن هیچ گاه تک صدایی نبوده است. هیچ گاه گروه صاحبان قدرت و مال(بای ها-ارباب ها) این اجازه را به خود نمی داده اند که یگانه تصمیم گیر باشند. و هیچ گاه هم قشر عادی و فقیر جوامع ترکمن هم زیر بار حرف زور آنها نمی رفته اند.
در حالت عادی همیشه صاحبان قدرت حرف خود را بر کرسی می نشانند. آنها مجامع خاص خود را تشکیل می دهند. محفل های خصوصی ای دارند که مدام در حال نقشه کشیدن برای بسط قدرت و ثروت خود هستند. حتی محل سکونت خودرا از بقیه جدا میکردند. اما چرا در جوامع ترکمن اینگونه نبوده است؟ چرا صاحبان قدرت ومال به همین راحتی قادر به کرسی نشاندن حرف خود نبوده اند؟ چرا هیچ گاه در یک یورت ترکمن منازل ثروتمندان از منازل افراد فقیر جدا نبوده است؟
شاید یکی از دلایل آن، در کنار وجود روحیه آزادی خواهی همیشگی ترکمن ها، مکانیسم ریش سفیدی و تشکیل شوراهای مصلحت بوده است. عامه ترکمنها به این باور رسیده بودند که دارای حق تعیین سرنوشت فردی و نیز حق تعیین سرنوشت جمعی هستند و مسائل اساسی جامعه را نه فقط صاحبان قدرت و ثروت بلکه باید با اجماع و مصلحت حل نمایند و این موضوع راه را برای سوء استفاده کنندگان از قدرت و مال می بست. بنده دلیل و پایه اصلی وجود ریش سفیدها و شوراهای مصلحت را اولا روحیه همیشگی آزادی خواهی ترکمن ها و نیز روحیه دموکراسی خواهی جامعه ترکمن می دانم.
در صورت صحت مطلب نویسنده این مقاله، نظر نویسنده کتاب آتش بدون دود، کاملا غلط و تحت تاثیر احساسات خود نویسنده بوده است. ایشان در حالی به خود جرات می دهد در مورد ترکمنها این گونه نظر دهد که در همان دوران نزدیکش، دیکتاتوری و استبداد در ایران بیداد می کرد!
جامعه ترکمن دارای پتانسیل بسیار بالا برای پذیرش دموکراسی است. منتها لازمه اش این است که اصول آن را با سنتهای خود تلفیق نماید.