• تاریخ: 2015-10-10
  • شناسه خبر: 9256
  • 2,795 بازدید

برای اشک های زنان ترکمن

ارکین نیوز-محسن نجفی نژاد:۱-سال ۱۳۷۸ وقتی در شماره های ابتدایی هفته نامه محلی گلستان ایران گزارشی را محرومیت های زنان و مردان ترکمن نگاشتم . وقتی از دردها و محرومیت های عمیق و ریشه دارشان گفتم ، وقتی از آن همه رنج ها که ...

ارکین نیوز-محسن نجفی نژاد:۱-سال ۱۳۷۸ وقتی در شماره های ابتدایی هفته نامه محلی گلستان ایران گزارشی را محرومیت های زنان و مردان ترکمن نگاشتم .

وقتی از دردها و محرومیت های عمیق و ریشه دارشان گفتم ، وقتی از آن همه رنج ها که در طی همه این سالهای سخت بر ایشان می گذشت نوشتم، وقتی از مدیران کشوری و استانی دلیل این همه محرومیت را جویا می شدم و جوابی نمی یافتم ولی از همان مظلومان وقتی پاسخ سوالم را جویا میشدم جوابی جز صبر و شکیبایی نمی یافتم .

در پس همه محدودیت هایشان خصوصا زان ترکمن که به حق بیش از مردانشان یگانه صبور سالهای سخت بوده اند جز راضی به رضای خدا بودن و لبخندشان چیزی نیافتم و این سوال در ذهنم مدام غلیان داشت که چرا و چگونه ؟؟؟

۲-سال ۱۳۸۲ وقتی قلم خود را از زبان روزنامه نگاری به زبان علمی برای نگارش پایان نامه ارشدم تغییر دادم تا بدنبال کنکاش در موضوع مشارکت سیاسی اجتماعی زنان ترکمن باشم .

از هر آنچه که باید می پرسیدم و جویا می شدم و حتی از همین چه بگویم در قید حیات یا مرحومه ( مرجان نازقلیچلی ) فرماندار کنونی ترکمن ساعت ها از کمک و یاری در نگارش پایان نامه ام بهره بردم باز همان محرومیت ها و محدودیت ها را از دید علمی دیدم و به رشته تحریر درآوردم.

از همه سختی ها ، کو لطفی ها، کم توجهی ها و… نوشتمو باز دیدم که همین زنان با همه آن مشکلات که صد البته تک تک مان نیز در آن مقصر و مسئولیم هر آنچه نیاز بود به عنوان یک شهروند و هم وطن به یاری مان شتافتندو کم نگذاشتند ولی ما آنچه لایقشان بود به ایشان ندادیم…..
تنها گزینش چند بخشدار و یک فرماندار در تمام طول این سالها ی پس از انقلابی که وعده مشارکت فعال در تصمیم گیری همه اقوام را حتی در قانون اساسی اش گنجانیده بودیم تنها سهمشان بود وبس…..

۳-مهر ماه ۹۴ پس از آن فاجعه وحشتناک منی در عربستان سعودی وقتی لیست بلند بالای کشته شدگان و البته در ان میان تعداد کثیری از زن و مرد ترکمن را دیدم بهت تمام وجودم را فرا گرفت و برگشتم به تمام همان سالهای پیش.تنها به عکس های پر از اه خیره شدم.

چهره های شاد همیشه خندان زنان ترکمن را که در پس همه مشکلاتشان ان روزها تبسمی بر لب داشتند این روزها چنان نالان و گریان یافتم که سیا اشک های من تنها تسکین دهنده خودم در این میان بود وبس.

از خودم پرسیدم که خداوندا چرا و به کدامین گناه … اینان… مگر می شود. این قدر صبوری….

دادار دادآفرین به تک تک بازماندگان این فاجعه بزرگ خصوصا قوم صبور و فکور ترکمن صبری بزرگ عطا کند که این درد عظیم را در کنار همه دردهای کوچک و بزرگشان بیش از پیش تحمل کنند.
دکترای سیاسی

نام:

ایمیل:

نظر:

لطفا توجه داشته باشید: نظر شما پس از تایید توسط مدیر سایت نمایش داده خواهد شد و نیازی به ارسال مجدد نظر شما نیست