- تاریخ: 2016-04-17
- شناسه خبر: 16811 1,055 بازدید
لزوم توجه به بازتولید هویت نوین گنبد در چشمانداز توسعه شهرستان
ارکین نیوز – جهان پیرامون ما همواره شاهد تحولات در ساختارها و نیز تحول در نگرشهای بشری به این ساختارها بوده است. نگاههایی که نخستین بار توسط پیامبران و مقولهای به نام «دین» شکل گرفته و با رشد و تعالی مادی و مع ...
ارکین نیوز – جهان پیرامون ما همواره شاهد تحولات در ساختارها و نیز تحول در نگرشهای بشری به این ساختارها بوده است. نگاههایی که نخستین بار توسط پیامبران و مقولهای به نام «دین» شکل گرفته و با رشد و تعالی مادی و معنوی بشر مسیر خود را در فراز و نشیب تاریخ طی کرده و به آنچه امروز شاهد آنیم رسیده است.
در این میان شاید بتوان مهمترین تحول اخیر در این نگرش را «انقلاب علوم انسانی» و به اصطلاح عصر روشنگری و به تبع آن «انقلاب صنعتی» در غرب عنوان کرد. تحولی که در آن با توجه صرف به ابعاد مادی زندگی بشری و نادیده گرفتن ساختهای معنوی و اجتماعی، آنچه امروز شاهدیم را پدید آورده که این نیز خود محصولی از مقدسمآبی، تحجر، دینابزاری و نادیده گرفتن تمامی ابعاد زندگی بشری در دوران حاکمیت کلیسا در غرب بوده است.اما با پیشرفت در علوم انسانی و نگاه دقیقتر به ساختهای جدید زندگی انسانِ مدرن، اندیشمندان دوباره به همان سوال اصلی و اساسی بشر رسیدند که یگانه پاسخگوی آن تاکنون همان مفاهیم آمیخته با فطرت انسان همچون «دین» و «خدا» بوده است. سوالاتی که دیگر حتی نئورئالیسم، نئولیبرالیسم و هزاران نئو-ایسمهای دیگر پاسخگوی آن نیستند.
ظهور “سازهانگاری” اما تا حدودی نگاههای مادیگرایانه سابق را به چالش کشید؛ هنگامی که نخستین بار توجه به ساختهای اجتماعی و غیرمادی حتی بالاتر از ساختهای مادی قرار گرفت؛ آنها معتقد بودند که این نظامهای معناییاند که تعریف کننده چگونگی تفسیر محیط مادی توسط کنشگران هستند. در همین راستا تاکید زیادی بر مقوله هویت داشته و معتقدند این هویتها هستند که منافع و کنشها را شکل میدهند. اما از نظر آنها این هویت امری ثابت و ایستا نبوده و با پویایی خود همواره مسیری مشخص و هدایتپذیر را در طول زمان طی میکند.
با توجه به این مساله، در خصوص شهرستانها نیز توجه به هویت شهری یکی از مسائل تاثیرگذار در توسعه پایدار و متوازن به حساب میآید. به خصوص برای مناطقی چون گنبد با ترکیبات قومی و مذهبی گوناگون که موانعی را در شکلگیری این هویت شهری پدید آورده است. از جهت دیگر در دنیای مدرن امروز با هجوم فرهنگ جهانیشدن این هویتهای شهری در معرض تهدیدهای گوناگونی قرار گرفته و شکل نگرفتن یک هویت مستقل، که به مثابه یک قالب و کالبد بتواند در مواقع حساس و با ظهور پدیدههای نو استقلال خود را حفظ کند، آن را بیش از پیش آسیبپذیر کرده و نتیجه آن چیزی جز هدررفت منابع و ظرفیتهای شهری و فرسایش تدریجی مولفههای اصیل هویتی شهر نخواهد بود. بنابراین شناخت مزیتها و توانمندیهای بومی برای شکلدهی به این هویت از مهمترین پیشنیازهای توسعه شهری به حساب میآید که میبایست در برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت شهری توجه ویژهای به آن شود، به طوری که این کالبد اجازه انحراف از مولفههای هویتی ایرانی-اسلامی-گنبدی را در فراز و نشیب تحولات سیاسی-اجتماعی را، که گاهی مسبب ایجاد دوگانگیهایی ویرانگر میشوند، ندهد.
مسئولین و دلسوزان سنتی و غیرسنتی گنبدی باید این را مدنظر داشته باشند که دیگر نه با پند و موعظه و نه با نگاههای تکثرگرایانه شبهلیبرال نمیتوان مسیر توسعه مادی و معنوی شهر و شهروندان را فراهم کرد و در جامعهی نوین اسلامی ساختارها به گونهای تنظیم میشوند که با کنشهای سیستماتیک و نظاممند، افراد نتوانند به سمت و سوی مسائل خلاف مصلحت خود و جامعه بروند و اگر هم بتوانند با آگاهی به هزینههای آن مسیر خود را تغییر دهند.
هویت شهری دقیقا به مثابه همین سیستم عمل کرده و در وهله نخست به مسئولین و در مراحل بعدی به مردم اجازه تعدی از این اصول را نمیدهد(“اجازه نمیدهد” در اینجا در چارچوب عقلانیت بوده و به معنای وجود نیروی قهریه و زور و امثال ارشادهای اجباری نمیباشد). با شکلگیری این هویت دیگر مشکل همیشگی شهرستانهایی چون گنبد با مسئولین غیربومی که به مسائلی چون عدم دلسوزی و عدم شناخت کافی و مسائل این چنینی متهم میشدند، به سادگی حل خواهد شد. چرا که وجود این هویت مستقل اجازه بیتوجهی به ظرفیتهای بومی را به این مسئول غیربومی نخواهد داد و قاعدتاً در پروسههای میانمدت شاهد حضور مسئولین بومی در شهرستان خواهیم بود، چرا که هویت گنبدی مسئول گنبدی را بهتر میپذیرد و نهایتاً مسئولین غیرگنبدی نیز لاجرم در این کالبد، گنبدی خواهند شد و چه بسا گنبدیتر از مردم خود گنبد. با شکلگیری هویت گنبدی دیگر شاهد المانهای شهری بیمفهوم و اسامی کوچه و خیابانهای غیرمرتبط و بیمعنا نخواهیم بود. با وجود هویت شاهد بازشناسی دوباره آثار و ظرفیتهای کهن گنبد، به عنوان شهری تاریخی با قدمت چندهزارساله، خواهیم بود که دیگر حتی جبر ناشی از «مرکزگرایی سیاسی» تقسیمات کشوری هم اجازه دیده نشدن و مصادره ظرفیتهای گنبد را به نفع دیگر شهرها نخواهد داد.
با بازتولید هویت گنبد بر اساس آنچه در طول تاریخ کهن خود با آثار فاخرش بوده و هست، دیگر کسی از گرفته شدن نام گرگان(جرجان) از این منطقه و گذاردن اجباری آن بر سرزمینی دیگر، احساس کاستی بخشی از هویت کهن خود را نمیکند، و بدتر از آن بیتفاوت از کنار آن نمیگذرد. و در نتیجه با تئوریزه کردن هویت گنبدی میتوان از بسیاری بنبستهای فعلی خلاصی یافت و به اهداف بزرگتری برای آینده این بوم در راستای آرمانهای اصیل ایرانِ اسلامیمان فکر کرد.
لیکن همان طور که قبلا نیز اشاره شد، یکی از نکات اصلی در خصوص هویت برساخته شدن و پویا بودن آن است. هویتها میتوانند تغییر کنند و منافع جدید و کنشهای جدید را به وجود آورند و همین پویایی هویتها باعث انعطافپذیری این سیستم شده که میتواند با انواع پدیدههای نو به سادگی کنار بیاید و دیگر شاهد جدالهای بیپایان سنت و مدرنتیه نباشیم. بنابراین این هویت نیاز به برساخته شدن دارد. اما چه کسانی جز مردم هر شهری میتوانند هویت آن را بسازند.
حال در مورد گنبدِ امروزینِ تازه متولد شدهی ما که نیمی از جمعیت آن را مهاجرین از سایر مناطق با قومیتهای متفاوت غیر گلستانی و نیمهی دیگر را بومینشینان گلستانی تشکیل میدهند، قضیه کمی متفاوت است. در این شهر تنها نسل جوانِ انقلابیِ گنبدی(انقلاب به معنای عام آن) هستند که میتوانند این هویت را برسازند. جوانانی که در گنبد متولد شده و گنبدی میخوانندشان، در اقصی نقاط گنبد خاطره دارند و شخصیتشان در گوشه گوشه این شهر شکل گرفته، در گنبد زندگی میکنند و آیندهی گنبد را برای آیندهی خودشان و فرزندانشان میخواهند. این جوانان میتوانند با مولفههای اصیل هویتی گنبد(بخوانید گرگان یا جرجان کهن) همچون تاریخ گنبد، مشاهیر گنبد، فرهنگ اقوام گنبد، مذاهب گنبد، وحدت مثالزدنی اقوام و مذاهب گنبد، گویشها و لهجههای گنبدی، آثار و یادبودهای معاصر و کهن گنبدی(از شهر تاریخی جرجان و برج قابوس گرفته تا پارک شهرداری و دریاچهای که واقعا مصنوعیاست و میتواند به بخشی از هویت گنبد بدل شود)، اخلاق گنبدیها، خوراکیهای گنبد، آب و هوای گنبد، وقایع گنبد(از غائله سال ۵۹ گرفته تا قیام ۱۲ دی و مکتبالمهدی گنبد تا ۹دی گنبد)، هنر گنبد، شهدای گنبد، ورزشها و ورزشکاران گنبد و بسیاری دیگر از مولفههای هویتی فاخر و اصیل این خطه، هویت گنبد را بسازند و انقلابی نمایند که از در و دیوار و آسمان و زمین و حتی انفاس گرمِ مردمان این دیار فریاد برآید که اینجا گنبدِکاووسِ ایرانِ اسلامی است.
پ.ن ۱: تشریح مولفههای هویتی و مکانیزم برساختن هویت واحد توسط این مولفههای به ظاهر پراکنده خود نیاز به پژوهش و یادداشتهای دیگری دارد.
پ.ن ۲: مردم و مسئولین گنبدی بایدها و نبایدهایی دارند که نیاز است در برساختن این هویت گنبدی و تسریع فرآیندش به آنها توجه کنند که این نیز مجالی دیگر میطلبد.
نویسنده: امید رحیمی، دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای
سلام گنبد