• تاریخ: 2015-02-22
  • شناسه خبر: 1874
  • 3,281 بازدید

گفتگو با یدالله صحنه نویسنده کتاب مختومقلی و حافظ هر دو اهل عرفان هستند

ارکین نیوز-یدالله صحنه دبیر انجمن آینا و یکی از شاعران و نویسندگان پرکار شهرستان آق قلاست. وی دبیر ادبیات فارسی و دانش آموخته دوره کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد گرگان می باشد. صحنه پایان نامه خود را به ادبیات تطبیقی در ب ...

images (4)
ارکین نیوز-یدالله صحنه دبیر انجمن آینا و یکی از شاعران و نویسندگان پرکار شهرستان آق قلاست. وی دبیر ادبیات فارسی و دانش آموخته دوره کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد گرگان می باشد. صحنه پایان نامه خود را به ادبیات تطبیقی در باب حافظ و مختومقلی دو شاعر صاحب سبک و تاثیرگذار ادبیات فارسی و ترکمن اختصاص داد که اثری ارزشمند و خواندنی است. این اثر بصورت کتاب چاپ شده است . روزنامه گلشن مهر با این جوان فعال گفتگویی ادبی انجام داد که در ذیل میخوانید:

داستان نوشتن کتاب حافظ و مختومقلی از کجا آغاز شد ؟ این کتاب در واقع پایان نامۀ کارشناسی ارشد بنده است که در سال ۹۰ از آن دفاع کرده ام. چون قبلاً دوستان درباب اندیشۀ مختومقلی مقالاتی نوشته بودند وکسی دربارۀ «صورخیال» این شاعرکار نکرده بود، احساس کردم در این زمینه خلائی وجود دارد و خواستم با این کارم، خلاء کوچکی از ادبیات ترکمن را پرکنم. پس از دفاع، استادانم- دکتر طواق گلدی گلشاهی و دکتر محمدعلی خالدیان- تشویقم کردند که این پایان نامه را به صورت کتاب درآورم و توفیقی حاصل شد که این کار را انجام دهم.
مهمترین وجوه مشترک حافظ و مختومقلی از نظر ادبی چیست؟ صناعات ادبی، در کتاب هر دو شاعر به خوبی انعکاس یافته است و کم وکسری ندارد و وجود آرایه ها کارشان را زیبا کرده است. بی شک مختومقلی دیوان حافظ را خوانده و از اندیشه و صور خیال ایشان تأثیر گرفته است. در انواع تشبیهات، استعارات، مجازها، تلمیحات اشتراکاتی در کار این دو شاعر یافت می شود. بنده مثال های زیادی درکتابم در زمینه اشتراکات بیانی ایشان ذکر کرده ام که می تواند پاسخگوی این سؤال باشد.
این دو شاعر از نظر فکری و اندیشه و نوع بیان چه تفاوت ها و چه اشتراکاتی دارند؟
چون هر دو از زمزم عرفان نوشیده اند، بیشتر در این زمینه، فکری مشترک دارند و هر دو درکلامشان به آیات قرآنی متوسل می شوند. دنیا گریزی، انتقاد از صوفیان ریاکار و ظلم ستیزی و تاختن بر ظالمان از ویژگی بارز این دو شاعر است. فکر و اندیشۀ حافظ به خاطر صورخیالِ قوی به ویژه ایهام، بیشتر قابل تعمیم است. مختومقلی در بیان اندیشه اش گاهی احساسی عمل می کند وگاهی با لحن خاص امر به معروف و نهی از منکر می کند. گاهی خواننده را با خود همگام می کند و تمام مهلکه ها را پیش چشم او می آورد و بر اندامش لرزه می اندازد. اما حافظ، لحنی آرام در پیش می گیرد و با نگاهی امیدوارنه به همه چیز می نگرد و خواننده را امیدوار می کند.
تفاوت های برجسته حافظ و مختومقلی را در به کارگیری صورخیال چگونه دیدید؟
– حافظ را از جهت صورخیال نه تنها با فراغیِ ترکمن، بلکه با هیچ شاعر فارسی زبانی نیز نمی توان مقایسه نمود. او در صناعات شعری فوق العاده عمل کرده است. ایشان پس از سرودن شعر، کارش را آن قدر با مهارت، ویرایش داده و با کلمات کلنجار رفته است که کسی نتواند درهیچ مکان و زمانی از او انتقاد کند. اعجاز شعر حافظ به سبب ایجاز کلامش است که محصول تصاویر ادبی اوست. تنها ایرادی که می توان از حافظ گرفت این است که گاهی در تنگنای خیال می ماند و به تکرار رو می آورد و تصاویرش به صورت یک لغت عادی در می آید که برای درک آن، ذهنی خلاق نمی خواهد. مثلاً تشبیه بت و صنم به معشوق، روی به ماه، چشم به نرگس، ابروی به کمان، قد به سرو، لب به لعل و… که باعث خستگی ذهن می شود.
– از نظر کمیت هر دو پیش هستند؛ اما تفاوت در کیفیت کارشان است. بی شک در انواع تخیّل، حافظ نسبت به مختومقلی متنّوع و قوی تر عمل کرده است. حافظ، در مضمون و خیال، کاری کرده که تک تک ابیاتش را می توان در قابی زرّین به آبِ زر نوشت و بر دیواره های دل، نصب نمود.
– مختومقلی بیشتر مایل است،کلامش را با تمثیل و ضرب المثل و نماد زینت ببخشد و حافظ با تشبیه و استعاره و ایهام. بی هیچ شکی حافظ سرآمد ایهام فارسی است و مختومقلی سرآمد تمثیل ترکی.
– مختومقلی، گاه با حشو زاید(خصوصاً در تلمیح) از تأثیرکلام خود کاسته، امّا حافظ با حشو ملیح به کارش جلوه داده.
– معمولا اشعار مختومقلی به علّت سادگی تصاویر در میان عام و خاصِ ترکمن زبانزد است، ولی اشعار حافظ به علّت ظرافت های هنری او، معمولاً در زبان خواص جاری است. تصاویر شعری حافظ مثال مینیاتوری است که برای مشاهده دقیق آن عینک تخصص لازم است. او در این مینیاتور، عناصر هنر را با ظرافت به هم پیوند زده و چنین شاهکار عظیمی را به وجود آورده است، میناتوری که اشکال گوناگونی را می توان درآن دید. اشعار مختومقلی مزین به تصاویر ساده است؛ البته در حین سادگی، می توان نقش هایی زیبایی را درآن دید. مسلّم است، آنچه مضمون را سنگین می کند، خیال است و هر خواننده ای حوصله ی تعمق درآن را ندارد و قدر زر او را فقط زرگر می داند. در بعضی از اشعار فراغی، تمثیل ها، ارتباط ابیات و مصراع ها را کم کرده برخی خوانندگان را بی حوصله می کند، ولی حقاً که پس از کشف ارتباط، بسیار هنری جلوه گر می شود. این ویژگی در اکثر اشعار حافظ نیز می باشد. در دیوان هر دو شاعر، هیچگاه مضمون فدای خیال و احساس نشده و از این نظرکارشان ستودنی است.
چرا این دو شاعر ماندگار شده و هر دو سرآمد و محبوب هستند؟ من اعتقاد دارم که هرکار هنری، وقتی با عناصر سازنده اش همراه باشد، ماندگار می شود. چون درکار این دو شاعر عنصرهای عاطفه، خیال و اندیشه به زیبایی گره خورده اند، اشعارشان زیبا و جذاب و قوی شده است. علاوه برآن، زبانی که استفاده کرده اند، اصلاً کهنه نمی شود. هنرمندی که بتواند کارش را با این مواد و مصالح تزیین کند، بی شک محبوب و سرآمد خواهد شد.
مختومقلی بیشتر در چه زمینه هایی از حافظ الهام گرفته است؟ چند نمونه شواهد شعری بیان کنید؟
همانگونه که حافظ از خیال و اندیشۀ شاعران پیش از خود خصوصاً خواجوی کرمانی، خاقانی و فردوسی تأثیر گرفته، مختومقلی نیز از برخی صورخیال و فکر حافظ تأثیر پذیرفته است. مختومقلی و حافظ هر دو اهل عرفان هستند و در کلامشان تلمیحات قرآنی فراوانی یافت می شود.
۱-آسمان بار امانت نتوانست کشید / قرعه فال به نام من دیوانه فتاد ( حافظ )
کیمدیر عشقینگ یوکین چکن مردانه/ فلک گؤردی، قورقوب دوشدی گردانا
زمین جنبش ایلاب گلدی لرزانه/ چول لر، دوزلر چکه بیلمز بو دردی ( مختومقلی )
۲-مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو/ یادم از کشتۀ خویش آمد و هنگام درو ( حافظ )
دنیا آخرتینگ کشتگاری دیر/ تخم ساچیناور، ناگه یاتیب سن ( مختومقلی )
۳-پدرم روضۀ رضوان به دو گندم بفروخت / ناخلف باشم اگر من به جویی نفروشم (حافظ )
نه قازانجا قوانجیم نه خوشوقتلیق مالیمغا / جو مقدارینه گچمز بو جهان خیالمقا ( مختومقلی )
۴-درد عشقی کشیده ام که نپرس / زهر هجری چشیده ام که مپرس (حافظ )
قانا قانا ایچدیم دوستینگ زهرینی/ زهرین شفا ساندیم سالماز مهرینی ( مختومقلی )
۵-مجو درستی عهد از جهان سست نهاد / که این عجوز عروس هزار دامادست (حافظ ) دنیا زن دیر کؤپ اویناشلی، آری بیر / بیر اوپوشدا اتینگ قانیگ سوریپ اییر ( مختومقلی )
۶-هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست / نه هر که سر بتراشد قلندری داند ( حافظ ) هر ساچین اوسدوران سید بولارمی / هر تلپک گیندن قلندر اولماز ( مختومقلی ) ۷-یا سخن دانسته گو ای مرد بخرد یا خموش (حافظ) یاغشی سؤز تابماسانگ اوتور صم بولیپ (مختومقلی)
و مثال های دیگری که در کتاب موجود است.
-شاعران امروز چه درسی می توانند از این دو شاعر بزرگ بگیرند؟ شاعران امروز باید بیاموزند که با زبانی شعر بگویند که همیشه به روز باشد، کاری که حافظ و مختومقلی کرده. مختومقلی و به ویژه حافظ به شاعران یاد می دهند که لازمۀ تعمیم سخن و زنده و پویا نگه داشتن زبان در هر زمان، استفاده از ابزار هنری مناسب و شیوه به کار بردن آن است. (در واقع اندیشه در سخن، با عنصر عاطفه، مخصوصاً تخیل، تقویت می یابد.)
-مختومقلی را از نظر کاربرد صناعات ادبی در اشعار چگونه ارزیابی می کنید ؟ این که مختومقلی در کیفیت بیان از حافظ قوی نبوده دلیل بر ضعف ایشان نیست. هیچ شاعر ترکمن زبانی از نظر بیانی به پای مختومقلی نمی رسد و به جرأت می گویم که ایشان از اکثر شاعران فارسی گو مخصوصاً در صنعت تمثیل قوی بوده است. پختگی این صنعت در شعر او به خوبی نمایان است. اگر اشعار الحاقی او را در نظر نگیریم شعری از او نیست که خالی از ضرب المثل و شبه ضرب المثل باشد. بنده به این دلیل ایشان را با حافظ مقایسه کرده ام که برای اثبات این که مختومقلی در بیان مسائل هنری در ردیف شاعران مشهور قرار دارد باید با شاعری توانمندتر از خودش مقایسه می کردم تا آشکار شود او در زیبایی شناسی شعر ترکمن چه قدر تأثیرگذار بوده است.
– آیا وقتی به ترجمه ابیات مختومقلی پرداختید، برای حفظ تصاویر با مشکلی برخورد نکردید؟
در کار ترجمۀ یک شعر خوب غالباً ماهیّت اصلی آن از دست می رود. بی شک، شعر مختومقلی به زبان ترکمنی بسیار شیرین است و ترجمۀ آن به زبان دیگر قطعاً بی مشکل نخواهد بود. مترجم هرقدر هم که ماهر باشد، روانی کلام و شیوایی تصاویر ادبی را نمی تواند به نحو احسن حفظ کند، همان گونه که حافظ می فرماید: ز شعر دلکش من کسی آگاه شود / که لطفِ طبع و سخن گفتن دری داند
ترجمه شعر به قالی ماشینی می ماند که رویۀ زیبا و پشتِ نه چندان زیبا دارد. اصل شعر زیبا دارای نقش و هارمونی جذاب می باشد، امّا ترجمۀ مثل پشت قالی است که به علّت وجود وصله ها یا کمبودهای خاص، زیبایی رویه را نشان نمی دهد. البته در قالی دست بافت، هنرمند بدون تکیه به هیچ وصله ای پشت قالی را نیز تقریباً مثل رویۀ آن در می آورد. بنده هنرمند نیستم و کارم به قالی ماشینی شباهت دارد.
این کتاب دربارۀ زیبایی شناسی شعر است و بنده برای حفظ تصاویر مختومقلی به ترجمۀ تحت الّفظی روآوردم.
گلشن مهر

  • ید - 2016-01-21 در 9:45 ب.ظ

    آقای صحنه در کتاب تان سعی کنید به رفرس های استفاده شده اشاره کنید تا امانت داری شود

    • صحنه - 2016-10-02 در 9:26 ب.ظ

      برادر، اگر منظورت رفرنس است، ۴۰ منیع ذکر شده که کم نیست. اگر کتاب را مطاعه کرده باشی ، ارجاعات متنی ، نشاناز امانتداری است. موفق باشید!

  • ال - 2016-01-21 در 10:11 ب.ظ

    آقای صحنه
    کتاب شما خواندم بدک نیست ولی نیاز به محتوا دارید

    • صحنه - 2016-10-02 در 9:28 ب.ظ

      آقای صحنه
      کتاب شما خواندم بدک نیست ولی نیاز به محتوا دارید.
      ————————-
      لطف کردی خواندی. تجربه اول اگر بدک نباشد، نشان بر خوب بودنشه. اما این که می گویی نیازبه محتوا دارد، مفهوم نیست.

    • صحنه - 2016-10-02 در 9:31 ب.ظ

      آقای صحنه
      لطف کنید کتاب خودت را به نقد بزرگان بگذار به نظر من کمی نیاز به تجربه دارید
      ———————————–
      شما در «صور خیال» آدم بزرگ پیدا کن تا به نقد بگذارم و صاحب تجربه شوم.

  • دوگونچی - 2016-01-23 در 10:27 ب.ظ

    آقای صحنه
    لطف کنید کتاب خودت را به نقد بزرگان بگذار به نظر من کمی نیاز به تجربه دارید

  • ایری - 2016-10-04 در 11:25 ب.ظ

    آقای صحنه
    خسته نباشی
    انتقاد موجب و تعالی میشود به نظر من یک کتاب بنویس ولی کامل به نظر من تعدد کتاب نشانه خوبی نیست سعی کن با محتوا بنویسی
    موفق باشی

    • صحنه - 2016-10-17 در 11:03 ب.ظ

      باسلام،
      برادر ایری، شکی نیست که انتقاد موجب تعالی می شود؛ بر منکرش لعنت! اما انتقاد باید شفاف و جهت شفاف سازی باشد.
      به نظر من هم کیفیت مهم تر از کمیت است. اما چه کسی حرف از کیفیت زده. کمیت کتابهای من در حدی نیست که ادعای تعدد کنم.
      قبلا هم گفتم، منظور از محتوا داشتن چیه؟ ولی متاسفانه مبهم گذاشتی. اگر منظورت اینه که نوشته بنده بی محتوا ست، بهتر است دلیل بیاوری. بدون دلیل کاری را انکار کردن، ممکن است دلیل بر ناآگاهی شما باشد.
      برای درک محتوای این کتاب( بررسی مقایسه ای صور خیال در اشعار مختومقلی و حافظ) باید با صور خیال آشنا بود. نمی دانم سوادت در چه حدی و در چه رشته ای است.
      جناب ایری، آیا تا حال وارد دایره خیال در ادبیات شدی یا نه؟ محتوای این کتاب برای کسی که با مقوله صناعات ادبی آشنا نباشد، سنگین است. اما نفهمیدن محتوای این کتاب دلیل بر بی محتوا بودن آن نیست.

  • کر - 2016-10-04 در 11:52 ب.ظ

    برادر صحنه
    با عرض معذرت و خسته نباشی
    کمی به ممارست و تجربه نیاز داری

    • صحنه - 2016-10-17 در 11:18 ب.ظ

      با سلام
      برادر کر، به خاطر تذکر بجایت تشکر می کنم!!
      اما باید به عرض تمامی دوستان منتقد برسانم که روش انتقاد این نیست که آقای کر ، ایری و… دارند.
      آقای کر، خواهشا در انتقاد از کلی گویی پرهیز کنید.
      دوست داشتم با یک نفر مطلع از فن «صور خیال» بحث کنم.
      دوستان آگاه به این فن را دعوت به مناظره می کنم.
      آدرس من: آق قلا. خیابان استاندارد

  • گرگانی - 2016-11-03 در 1:34 ق.ظ

    با سلام
    من آقای صحنه را نمی شناسم، و تا حال ندیدم ولی به سفارش یکی از اساتید ادبیات، کتاب ایشان را خریدم و چون پایان نامه بنده در رابطه با آرایه تطبیقی دو شاعر بود ، مجبور شدم کار ایشان را به دقت بخوانم تا پایان نامه خوبی ارائه دهم. اما در رابطه با کار ایشان می خواهم واقعیت را بگم.
    حقیقتا که کار ایشان کاری است قابل تحسین. واقعا که چه زحمتی را متحمل شده تا این کتاب را درآورده. کار ایشان ، فراتر از یک پایان نامه است. اما به قول خود ایشان، برای درک مفاهیم متن این کتاب باید با صناعات ادبی آشنا بود. کتاب آقای صحنه، برای کسی که با ادبیات آنهم مقوله صور خیال آشنا نباشد خیلی سنگین است. برای خود من هم که سرم را در میدان ادبیات به درد آوردم هم سنگین بود، اما چون مجبور بودم به دردم خورد. اگر کتاب ایشان بی محتوا بود، استاد ادبیاتم برایم معرفی نمی کرد.
    در آخر برای آقای صحنه دست مریزاد میگم و برایشان آرزوی موفقیت می کنم.

    • صحنه - 2016-11-05 در 9:05 ب.ظ

      سلام،
      دوست گرامی، از ابراز لطفتان تشکر می کنم.

  • نوری - 2016-12-05 در 7:45 ق.ظ

    مصاحبه جالبی بود

نام:

ایمیل:

نظر:

لطفا توجه داشته باشید: نظر شما پس از تایید توسط مدیر سایت نمایش داده خواهد شد و نیازی به ارسال مجدد نظر شما نیست