• تاریخ: 2015-10-04
  • شناسه خبر: 8969
  • 1,318 بازدید

نازنین مادرم ، مهربان پدرم  کجایید ؟

ارکین نیوز- نازنین مادرم ، مهربان پدرم  کجایید ؟ چه بر سر بالهای  سفیدی که مشتاقانه برای  دیدار از سر زمین وحی گسترده بودی آمد ؟ به ناگاه کدامین  قیچی از غلافش جهید و بال پروازت را شکست ؟ چگونه  بر روی لباس سفید احرام  گ ...

ارکین نیوز- نازنین مادرم ، مهربان پدرم  کجایید ؟ چه بر سر بالهای  سفیدی که مشتاقانه برای  دیدار از سر زمین وحی گسترده بودی آمد ؟ به ناگاه کدامین  قیچی از غلافش جهید و بال پروازت را شکست ؟
چگونه  بر روی لباس سفید احرام  گلهای سرخ و سیاه  حک کردی ؟ گلی سرخ از خون پاکت و رزی سیاه از قیر مذاب . کفن سفید  و بدون طرح است .
لبان تکبیر گویت چه ناگاه به ناله  گرایید و دستانی که در تمنای معبود بر آسمان افراشته ، چه غریبانه بر کف  سوزان دیار وحی  کشیده شد .
 پدرم … چه کسی می تواند درک کند حال تو را ، آنگاه که با لبانی خشک  دست  برادرم را از میان سنگینی اجساد بیرون کشیدی و یا مادرم  را دیدی که افتان و خیزان چون پر کاهی سبک در میان موج  جمعیت ناپدید شد و تو نالیدی در جوار حضرت حق . کدامین قلب ، کدامین دیده می تواند شدت اندوه تو را دریابد . تویی که سالیان سال چشم انتظار وصال به سرزمینی بودی که قرار بود در زیباترین روز ، زیباترین و عزیزترین کس را از تو  دور کند.
پرنده های آهنین به آشیانه بازگشتند با باری از کبوتران سفید . با کبوتران بی جان ، خونین بال و دلشکسته و یاد پرندگانی که خود را از دیده ها پنهان کردند و تنها تحفه ای عطر آگین از دیار عشق به  آشیانه هایشان  فرستادند .
مادر ، آب زمزم  می خواستم …چه شد ؟ نمی توانم سیل اشکان پدرم را در قبال آب زمزم بپذیرم …نمی خواهم جشن بازگشتت را در زیر چادر خاکستری و برزنتی برپا کنم . قلب من یارای دیدن بلورهای داغ دیدگان اطرافیان را ندارد . نمی توانم  ضبحه ها ی دو فرشته ی کوچک را  ببینم …فرشتگان کوچک بال قدرتمند برای بقا می خواهند . برگرد مادرم  … ، برگرد پدرم ، حتی اگر ساکت و خاموش هستی .
وبلاک مداد شکسته

نام:

ایمیل:

نظر:

لطفا توجه داشته باشید: نظر شما پس از تایید توسط مدیر سایت نمایش داده خواهد شد و نیازی به ارسال مجدد نظر شما نیست