- تاریخ: 2015-10-25
- شناسه خبر: 9764 1,749 بازدید
بیاد استاد مرحوم خوجه شرقی از کمیش تپه
ارکین نیوز – سال ها بدون خستگی دوتار به دست گرفتن و در خدمت هنر و هنرمندان بودن، کار هر کسی نیست. در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان (سال ۶۹) فرصتی دست داد تا با استاد دوتار و موسیقی سنتی ترکمن، خوجه شرقی دیداری داشت ...
ارکین نیوز – سال ها بدون خستگی دوتار به دست گرفتن و در خدمت هنر و هنرمندان بودن، کار هر کسی نیست.
در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان (سال ۶۹) فرصتی دست داد تا با استاد دوتار و موسیقی سنتی ترکمن، خوجه شرقی دیداری داشته باشیم. پسرش امانگلدی که خود نوازنده است به ما میگوید که پدرش قدری کسالت دارد و بعد ما را به نزد استاد که در طبقه دوم ساختمان بستری شده است، راهنمایی میکند.
استاد با خوشحالی از ما استقبال میکند و از اینکه برای احوالپرسی به دیدنش آمدهایم و صحبتی هم راجع به موسیقی داریم، گرههای چهرهاش باز میشود و میگوید: هر وقت که صحبت از دوتار باشد، حال من خوب است.
چهار عدد دوتار در گوشه اتاق دیده میشوند. استاد، یکی از آنها را برمیدارد و میگوید: من در کنار نوازندگی دوتار، خودم دوتار درست میکنم، زیرا جوانان امروز به دوتار نیاز دارند.
آنان به دوتار علاقه دارند و من هم وظیفه خود میدانم که برایشان دوتار درست کنم.
استاد خوجه شرقی، در سال ۱۲۹۹ هجری شمسی در شهر کمشتپه (به معنی تپه نقرهای) گمیشان فعلی، در یک خانواده صیاد متولد شد. او از سن ۱۴ سالگی دوتار به دست گرفته است و هنوز هم دوتار به دست دارد و با تکیه بر آن زندگی خود را ادامه میدهد. او از: عبدی قجاقچی، سیدی باخشی، ولیم باخشی، محمدقربان تکه و قول حاجی، به عنوان استادان خود یاد میکند. استاد میگوید که او در طی سالهای گذشته با تمام خوانندگان و نوازندگان معاصر ترکمنصحرا در اجرای برنامههای هنری، همکاری داشته و در کنار آنان دوتار نواخته است.
در این بین او از نظرلی محجوبی، عاشورگلدی گرکزی، ارازمحمد باخوشی، قلیچ انوری، دینی گرکزی، دردی طریک، ارازمراد آرخی، رحمان قلیچ یمودی، به عنوان هنرمندان خوب ترکمن و همکار، نام میبرد.
استاد خوجه شرقی، در سال تأسیس رادیو گرگان (۱۳۳۸) به اتفاق استاد اراز مراد آرخی و اراز کلته، اولین برنامه هنری خود را در این مرکز اجرا کرده است و بعد هم در رادیو تلویزیون شهرهای مختلف ایران، با اجرای برنامههای هنری خود، در شناساندن موسیقی سنتی و اصیل ترکمن به مردم ایران، نقش بسیار فعالی داشته است.
او میگوید به مرحوم قزاق پانگ، به عنوان یک شاگرد علاقه و ارادت خاصی داشته است و حدود ۱۵ سال با او کارکرده است، در واقع آن مرحوم زیر و بم موسیقی را در نزد او آموخته است و علاوه برآن آقایان: کاکا وجان، یحیی محمدزاده، منطق دیبایی، بهمن دلیجه، اَجّی بحری، بایلی تکه، بایجی یمودی، اراز قُجقی، آنهمحمد تاتاری، از جمله شاگردان او محسوب میشوند.
از او میپرسم که چطور به موسیقی علاقمند شده و دوتار را از چه کسی یاد گرفته است؟
استاد در جواب این سئوال میگوید: پدرم حاجی پورقاز، نوازنده دوتار بود، بنابراین من در خانه با صدای دوتار بزرگ شدم و به تدریج به دوتار و بطورکلی به موسیقی ترکمنی علاقمند شدم و میتوان گفت که پدرم اولین استاد من بوده است. علاوه بر این، داییهای من هم در ساز و آواز دست داشتند و مرا بهاین کار تشویق میکردند.
بعدها همه چیز من دوتار شد، اشعار مختومقلی را در عروسیها میخواندم و از این کار لذت میبردم. من علاقه زیادی به دوتار و خوانندگی داشتم و به عروسیها بهخاطر پول نمیرفتم، بلکه دوست داشتم در جمع مردم، هنر خودم را به آنان عرضه نمایم.
استاد اضافه میکند: در قدیم صفحه گرامافون بود، روی آن صفحه آواز ضبط شده بود، من به آن گوش میدادم و چیزهایی یاد میگرفتم، در واقع من با گوشدادن به این صفحهها و نگاه کردن به دستهای نوازندگان، هنر موسیقی را آموختم. او به جوانان توصیه میکند که برای آموختن، اول استاد خوبی انتخاب بکنند و بعد با دوتار خوب انس بگیرند و به کار علاقه داشته باشند، در کنار اینها داشتن اخلاق نیکو را تأکید میکند.
آنگاه استاد شروع به نواختن دوتار میکند. دیری نمیگذرد که عرق از سر و صورتش و از گونههایش سرازیر میشود، آهنگ «دوستلیق مقامی» یعنی ساز دوستی را مینوازد و بهدنبال آن آهنگ «وفا قره داشلی» را به آن اضافه میکند و میگوید: این ساز بسیار قدیمی است و او آنرا از پدرش آموخته است، این ساز بیان داستان یک نوازنده است که با نواختن آن، از اسارت دشمن رهایی یافته است.
استاد قدری هم از دریا و صیادی یاد میکند و میگوید: ۱۷ سال با شیلات آشوراده همکاری داشته و مدتی هم در کومههای صیادی، در کنار دریادلان، سرصیاد بوده و۷ سال در دریا پارو زده است.
وی اضافه میکند: هم اکنون از طریق کشاورزی امرار معاش میکند و دارای ۸ فرزند (سه دختر و ۵ پسر) میباشد که از این افراد، امانگلدی و کاکا دوتار مینوازند.
استاد در ادامه صحبت چند ترانه در وصف حضرت محمد (ص) و حضرت علی(ع) برایمان میخواند.
دیر وقت است، وقت رفتن فرا رسیده، او دیگر سرحال است و میگوید: با آمدن شما و نواختن دوتار، دوباره حالم خوب شد. هروقت دوتار بهدست بگیرم حالم خوب میشود. اما چه میشود کرد، دیگر پیر شدهام و کمتر حوصله این کار را دارم، من دارم با دوتار فاصله میگیرم. گرچه دوتار همه چیز من و تکیهگاه من در زندگیم بوده است و من با موسیقی زندهام و همه چیز من در دوتار خلاصه میشود، دوتار زندگی من است، در واقع دوتار زندگی و همه دارایی یک ترکمن است، وقتی که از یک ترکمن دوتارش را بگیرند، دیگر زندگی برایش مفهومی نخواهد داشت و ساز ترکمن، بیان حقایق و زندگی و شادیها و دردهای قوم ترکمن است.
او این مطالب را موقع خداحافظی برایمان عنوان کرد. از استاد خوجه شرقی و پسرش امانگلدی خداحافظی میکنم، درحالیکه هنوز هم صدای دوتار او در گوشم طنینانداز است.
گفتگو از: موسی جرجانی – رمضان سال ۱۳۶۹ – گمیشان
منبع: قانیم ترکمن